تارا تارا ، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

تارا -تک ستاره ما-

تارا در 1 سال و 9 ماهگی

فعالیتها و علایق تارا در ١ سال و ٩ ماهگی خیلی دوست داری سبد اسباب بازیهات رو خالی کنی و خودت بری توش بشینی. البته گاهی هم الاغت رو هم همراه خودت بزور میبری تو سبد. خیلی دوست داری بری توی یخچال و به محض اینکه درش رو باز میکنیم شما هر کجا که باشی خودت رو میرسونی و میری تو یخچال... از صدای جارو برقی و ماشین لباسشویی میترسی و تا روشن میکنیم شما به خودت میگی نتس نتس (نترس) از سشوار هم خیلی میترسی و وقتی روشن میشه همش خیال میکنی داره به طرف شما باد میزنه در حالی که شما در فاصله 6 - 7 متریش هستی و با این وجود همش سرت رو تکون میدی و چشمات رو میبندی تا باد بهت نخوره... بالکن خونه رو خیلی دوست داری و تا درش رو باز ...
26 بهمن 1390

خوراکیهای محبوب تو :

غذاها و خوراکیهای محبوب تو در 1 سال و 9 ماهگی: کلا بچه بد غذا و کم غذایی هستی.خیلی به شیر من وابسته شدی و کمتر غذا میخوری.بعضی روزها میشه که بجز شیر من و یه لقمه تخم مرغ صبح ات هیچ چی تا فرداش دهنت نمیکنی.خیلی بابت بدغذایی و کم غذاییت عصبانی و خسته میشم. - این مواردی رو هم که نام میبرم دوست داری ولی فقط روزهایی که روی دنده خوردن باشی دوستشون داری و میخوریشون. و روزهای بد غذاییت نگاهشون هم نمیکنی. - روزهای بد غذاییت وقتی خوردنی بیارم دهنت کنم بقول مامان نسرین عین زنهای حامله ای که ویار دارن تا چشمت میخوره به خوراکی یا بوشون میخوره به مشام ات چندشت میشه و عق میزنی!؟ تازگیها "چوب شور "خور هم شدی. عاشق تخم مرغ نیمرو صبحگا...
26 بهمن 1390

تارا به روایت تصویر...

تارا در حال خوردن پرتقال : تارا در حال سر خوردن روی پوشک. ( این مدل جدیدشه مگه نه؟ ) اختراعی از تارا حجت : بسته پوشک در نقش اسکیت بورد ! تارا در حال جا دادن بسته های پوشک در کمد : ...
23 بهمن 1390

لغتنامه تارای 21.5 ماهه...

خیار = خیا      / پازل= پازه        / زبون= ژبو ن          آینه = آیینه       /قاشق=قاشو    /جوراب= ژوراب   / کتاب = ک تاب     گوجه فرنگی= گجه                       /ولم کن = ولش کو         مسواک = مسکاک                    &nbs...
19 بهمن 1390

ریشه یابی علل لوس شدگی تارا

طبق شواهد و قرائن, شما تقریبا داری در مسیر لوس شدگی سیر میکنی... جهت مبرا کردن خودم! ریشه این مسئله رو در رفتارهای پدر بزرگ و مادر بزرگهات میدونم و گناه این رفتارهایت رو میندازم گردن اونها. (البته منکر زحمات اونها در نگهداری و مراقبت شبانه روزی از تو نمیشم و همیشه قدر دان و مدیونشون هستم) به مامان نسرین گفتم تقصیر شما و بابا جواده که تارا لوس شده بس که شما لی لی به لالاش میزارید و هر چی میخواد بهش میدید و هر کار بخواد میکنید و این همه به این بچه توجه نشون میدید... مامان نسرین این گناه رو میندازه گردن بابا جواد و میگه تقصیر اونه که تارا رو لوس کرده و مدام قربون صدقه اش میره و ناز و بوسش میکنه... بابا رضا و مامان ...
15 بهمن 1390

یه تارای لوس و لجباز!

  دخملی ما , این روزها یه خرده لوس شدی و بیشتر از پیش اذیت و شیطونی میکنی: مثلا چیزی رو که میخوای اگه بهت ندیم یا ازت بگیریم(معمولا فقط چیزهایی که خطرناک هستند مجبوریم به زور از دستت بگیریم) خیلی بهت بر میخوره و یه عالم گریه میکنی و غش میکنی و خودت رو میزنی زمین و .... نمیدونم چرا این جوری شدی و این کارها رو میکنی؟ یعنی بخاطر اینه که ما کنارت نیستیم و در طول روز ازت دوریم؟ برای همینه که تا ما رو میبینی سطح توقعت بالا میره و لوس شدی؟ نمیدونم واقعا چکار کنم؟ مثلا تو کتابها نوشتن که در این شرایط بهت توجه نکنیم تا خودت دست از کارت برداری ولی هیچ کدوم از این مطالب کتابی در مورد شما صدق نمیکنند... هر راهکا...
12 بهمن 1390

برنامه عید نوروز

راستی یه خبر خیلی خوب. فکر کنم بالاخره خاله سودابه اینها تصمیم گرفتند که بیایند پیش ما.البته برای تعطیلات عید نوروز. آره من از حالا برای عید ذوق مرگم... بالاخره شیوا و شیدا میایند پیشمون. آخه من تصمیم دارم برای عید نوروز درست ١ ماه قبل از تولد ٢ سالگیت شما رو از سینه و پوشک بگیرم. کار سختیه! خیلی میترسم. واسه همین ترجیح میدم دور و برمون شلوغ باشه تا شما سرگرم باشی و کمتر اذیت شی و غم از دست دادنه عزیزترینهات (ممه) رو تحمل کنی. البته خیلیها میگن که هنوز برای از سینه گرفتن شما زوده و دختر تا 2 سال و 2 ماهگی باید شیر مادر بخوره. ولی چه کنم مامانی شما خیلی خیلی وابسته به شیر من شدی و هیچی غذا نمیخوری تا جون بگیری. ...
12 بهمن 1390